موج میرای سبز رنگی که با هدایت از سوی سران ضد انقلابی خارج از کشور و بهرهمند از فرصت طلبی عناصر رفرمیست داخل کشور شکل گرفته بود، آرام آرام مسیر سراشیبی خود را طی میکند و شتاب آن در مسیر میرایی بیشتر می شود.
فارغ از ادعاهای تبلیغاتی و پروپاگاندای رسانهای جریان آشوب، آنچنان که از رفتار و تحولات عناصر هدایتگر اصلی بر می آید، سران اصلی این بینظمی نیز به این وضعیت رو به افول، وقوف کامل دارند.
شاید مهمترین نشانه های این وقوف را بتوان در صحنه تحرکات آشوب دنبال کرد. تغییرات در میدان و روش عمل جریانات آشوبگر، حامل علائم و نشانههای شفافی است که به مخاطب آگاه، خبر از اطلاع هدایتگران جریان آشوب، از به خاموشی گراییدن آن می دهد.
از تجمع یک میلیونی، تا تجمع 5 هزار نفره!
درحالی که جریان اغتشاشگر، در هفته اول پس از انتخابات موفق شده بود تا با ابهامآفرینی حداکثری و ایجاد موج احساسی وسیع -که با بهکارگیری حقههای مختلف و کاربرد اخبار دروغ و تحریف گفتار و رفتار مسئولان کشور ممکن شده بود- در یک مرحله و تحت عنوان راهپیمایی سکوت، جمعیتی در حد و حدود میلیونی از رأی دهندگان به میرحسین موسوی را -که متشکل از اقشار متنوع فکری و اجتماعی بودند- به خیابان بیاورد، امروز حتی از به میدان آوردن تعدادی بیش از 6 هزار نفر نیز ناتوان نشان میدهد.
ریزش جمعیت در این سطح، پیش از همه، برای صحنهگردانان ناآرامیها معنادار است، بهطوری که حتی همین جمعیت نیز با پراکندگی بسیار زیاد و تمرکزهای بسیار محدود در نقاط مختلف مطلوب برای اغتشاش توزیع شده بود.
مدیریت بهتر انتظامی، کاهش بیشتر توان اغتشاش
با وجود آنکه نیروهای انتظامی و بسیج، تمام توان خود را بهمنظور تفکیک جمعیت اغتشاشگر از جمعیت عمومی غیرمعاند حامی موسوی بهکار گرفتند، تلاش شدید، متمرکز و جدی جریان کودتا، در صحنه سازی و فریب افکار عمومی و القای رخداد کشتار گسترده و جنایت و البته ورود عناصر سیاسی فرسوده و ورشکستگان سیاسی به صحنه سودجویی و فرصتطلبی و موجسواری، در کنار حادثه رخ داده در بازداشتگاه کهریزک -که بهدلیل عدم مدیریت بازداشتگاه موصوف مطابق استانداردهای انتظامی و قضایی منجر به فوت چند زندانی شد-، فرصت کافی را به آنان داد تا امواج بزرگ احساسی را ایجاد کرده و آن را به پتانسیل اغتشاش و ناامنی فراگیر تبدیل نمایند.
بروزهای بیرونی این تلاشها را می توان در موارد مختلفی مشاهده کرد که از آن جمله، طرح ادعای خسوخاشاک خواندن ملت ایران توسط دکتر احمدینژاد، ادعای دفن مخفیانه کشتهشدگان در گورهای دستهجمعی –بهمنظور شبیهسازی حوادث به ماجراهای منتهی به وقوع انقلاب اسلامی-، ادعای شکنجههای جسمی، جنسی و شایعات و عوامفریبیهای گسترده دیگر بود که از فرصت و حوصله این نوشته خارج است.
اما برنامهریزی، هدایت و کنترل دقیق اقدامات نیروهای عمل کننده در سطوح مدیریتی و تهیه چارچوبهای علمی و مدبرانه برای اقدامات کنترلی، موجب شده است تا سمتوسوی نمودار جمعیتی جریان آشوب، در جریان زمان با شیب تندتری به سمت صفر میل نماید.
شیفت در جامعه هدف، علامت روشن میرایی موج!
جریان کودتاگر رنگی، در روزهای ابتدایی آشوبها، هدف خود را ایجاد موجی اجتماعی و فراگیر، مشابه اقدامات رخ داده در سایر کشورها قرارداده و تصور یکسره شدن کار و حذف کامل و فوری نظام جمهوری اسلامی را در مخیله عملیاتی خود میپروراند، بنابراین، تلاش خود را برای فشار علیه ایران و کشاندن نظام به پای معامله با مزیت نسبی به سمت خود متمرکز کرد، اما سخنرانی رهبر انقلاب در اولین نمازجمعه پس از انتخابات و تأکید ایشان بر عدم تسلیم نظام در مقابل فشار و عدم عبور نظام از قانون در اثر فشارهای غیرقانونی، این امید را ناامید کرده و جریان آشوب، افق مطلوب خود را، مذاکره با نظام به قصد جلوگیری از حذف خود از عرصه سیاسی کشور قرار داد.
همچنین، جابجایی از جامعه عمومی به جوامع موضوعی و قشری (مانند جریانات دانشجویی مرتبط، افراد مرفه، عناصر با رویکردهای کاملاً ضد انقلابی مانند سلطنتطلبان، منافقین و...) نیز نشانههای دیگری از کاهش رو به تزاید تأثیر اقدامات و عملیات روانی و احساسی موصوف بود.
بر این اساس، جریان کودتا تلاش کرد تا با بازگشت مجدد به صحنههای دانشجویی مرتبط -به کمک پتانسیلهای ایجاد شده در فضای دانشجویی غیرهمسو- به حیات و تحرکات خود سمت و سویی تندتر و عمقیتر دهد. با این حال، محدودشدن عمق این تحرکات در دانشگاهها، به بخشی از تنها تشکل مرتبط با فضای سیاسی ناهمسو با نظام و بیتوجهی و گاه مقابلهی فضای عمومی دانشجویی و عدم اقبال به آن توسط بدنه دانشگاهها، موجب شد تا این شیفت و جابجایی نیز نتواند انتظارات هدایتگران حرکات کودتایی در خارج از مرزها را برآورده سازد.
این طراحی تنها به تندتر شدن شعارها و رفتارهای تیم دانشجویی مرتبط و همسو با آشوبها منجر شد و نتوانست دانشگاهها را در چارچوب و پازل ترسیمی جریان کودتا حرکت دهد. بر این اساس، تلاش و برنامهریزی برای استفاده از پتانسیلهای دانش آموزی -نظر به عمق سیاسی کمتر، تحریک پذیری و ماجراجویی بیشتر متأثر از اقتضائات سنی و فکری- و تلاش برای پیوند دادن فضای دانش آموزی به فضای محدود و اقلیتی دانشجویی معارض نیز در همین چارچوب امکان بررسی مییابد.
بازتعریف مناسبتهای ملی و مذهبی، موهبت الهی پس پرده!
اقدامات و تحرکات جریان آشوب، مانند سایر اقدامات جریان مستکبر، بدون آنکه کسی از آن اطلاع داشته باشد، مجدداً باعث تقویت مبانی و پایه های اعتقادی و اجتماعی و فکری نظام جمهوری اسلامی شد. این امر از زوایای متنوعی قابل رصد و بررسی است. یکی از جنبه های مختلف این تقویت را می توان در بازتعریف مناسبتهای ملی و مذهبی متجلی دید.
بهعلل و دلایل مختلف، دو مناسبت روز قدس و سیزدهم آبان، از جمله ایام و مناسبتهایی بودند که رنگ و بویی کلیشهای و فرمالیته بهخود گرفته و حضور مردم در آنها بسیار عادی و کماهمیت جلوه داده میشد. خاصه آنکه برخورداری آنها از مبانی بیش از حد روشن و بدیهی موجبات حذف هرگونه نگرانی و ذهنیت پیرامون آنها را فراهم ساخته بود. اما برنامهریزی جریان آشوب روی این ایام و مناسبتها، به برکت مدد و اراده الهی منجر به حضور ویژه و برجسته مردم در آن شد و جمعیتی دهها برابر سالهای گذشته از مردم، با شور و احساس بسیار وسیعتر را به میدان حضور فراخواند.
جریان آشوب، بهجای کسب فرصت بهرهبرداری از جریان و جنجالسازیهای پرحجم خود با حضور گسترده عناصر همسو با کودتا، چوب جلب توجه ملت مسلمان ایران و تحریک احساسات دینی و مذهبی آنان را با حضور پررنگ و شور مردم انقلابی ایران خورد و به این ترتیب، جان تازهای در رگ و پی این مناسبتها دمیده شد و آرمانها و مبانی فکری آنها مجدداً در جامعه بازتعریف و گسترش یافت.
کودتا، خون میخواهد!
رنگ پریدگی و مات شدن رنگ اغتشاش در جامعه و بیآبرویی دروغها و دغلبازیهای رخ داده برای ایجاد موج احساسی به شکل فزاینده و روزافزون، موجبات بیتحرکی و ضعف جریان کودتا را فراهم کرده است. بیاعتبارشدن دروغهای ساخته شده مبنی بر کشتار و شکنجه بازداشتشدگان، اعترافات سنگین و خردکننده رهبران سیاسی جریانات سیاسی ورشکسته مقابل دوربینها و چشمان ناظران ملت، برخورد مدیریت شده نیروهای انتظامی و امنیتی و در کنار آن، روشن شدن روزبهروز صحنه سیاسی برای جامعه بهویژه با تلاشهای شخص رهبر انقلاب و تمرکز روحیه و بنیه جامعه مذهبی و حضور پررنگ آنان در صحنه دفاع از انقلاب و نظام اسلامی، نگرانی مدیران صحنهی اغتشاش را دامن زده است.
تز "انقلاب -بخوانیم کودتا!- خون میخواهد" صادره از سوی این عناصر که قبلاً تلاش شده بود با صحنهسازیهایی مانند ماجرای ندا آقاسلطان و ماهیگیری از آب گلآلود درگذشت چند تن از بازداشتیها در کهریزک به انضمام افسانهسراییهایی در زمینه ربایش و شکنجه مخالفان، عملی شود، به نتیجه نرسیده و از دید این عناصر، ضرورت برنامهریزی برای اقدامی جدید و جدی، برای جبران آن -و بهقول معروف خون کردن- برای حیات بخشی مجدد به این حرکات بیمحتوا، مطرح بود.
نشانههای بارز تلاش برای این امر را می توان در روز 13 آبان دید، آنجا که این جریان تلاش کرد با تند کردن شعارها و تحرکات خود، به هر شکل که شده، جنازه ای ساخته تا زیر آن ندای خونخواهی سر دهد.
جسارت مکرر به مبانی نظام اسلامی، سردادن شعارهای سلطنتطلبانه، فحاشیهای مکرر و رکیک به نیروهای انتظامی حاضر در صحنه بهمنظور تحریک آنان به اقدامات تند و مقابله بهمثل و انتقام گیری، (که ترکیبی از نیروهای عمدتاً وظیفه و حداقل رسمی در آن وجود دارد)، طرح ادعای تیراندازی به سوی مردم توسط نیروهای انتظامی و نظامی، ادعای تیرخوردن میرحسین موسوی و زخمی شدن کروبی و پس از آن، طرح ادعای حصر خانگی موسوی و کروبی، نشانههای دیگر این تلاش جدی است که البته هوشیاری نیروهای انتظامی و مدیریت عالی مدیران آن، کودتاچیان رنگین را از هرگونه ماهیگیری از گل آلودی آب محروم ساخت.
برخورد قانونی، محکم و خردکننده با عناصر مجرم حاضر در صحنه کودتا، در کنار قائل شدن تفکیک میان عناصر قانونشکن و مردم عادی، کلیدهای موفقیت نیروی انتظامی کنترلگر بینظمیهاست که موجب شد، نه تنها جریان اغتشاشگر به کوچکترین هدف خود حتی در روز 13 آبان از جمله شکلدهی تحصن و باقی ماندن در خیابانها دست نیابد، بلکه مجبور شدند تا در غیاب بسیج، از همان میانهی روز 13 آبان، نیروهای انتظامی را به انتقامگیری و عوض کردن ورق در مناسبتها و روزهای آینده تهدید کنند و به زبان دیگر، به برآورده نشدن اهداف خود در این روز اعتراف نمایند. البته بازتاب این ناکامی در شکلدهی به تجمع و اغتشاش را میتوان در پایگاههای اینترنتی و رسانههای آنان نیز رصد کرد.
از نکات جالب در این میان، کفایت کردن حضور نیروهای انتظامی و بینیازی تأمین امنیت شهر از ورود نیروهای سازمان یافته بسیج و سپاه پاسداران و کنترل کل صحنه توسط پلیس در ساعات اولیه و جمع کردن ناآرامیها در همان ساعات میانی روز 13 آبان است که همانگونه که ذکر شد، پیش از هرکس، مورد توجه مدیران هدایتگر کودتاچیان رنگین قرارخواهد گرفت.
امید آنکه نیروهای انتظامی نیز با توجه هرچه بیشتر به نقاط هدف و درک هرچه عمیقتر اهداف کودتاگران رنگین، بیش از پیش دست آنان را برای سوءاستفاده از اقدامات متداول و قانونی و عرفی خویش بسته و موج توهم سبز، بیش از پیش بهسمت فراموشی پیش برود.
برگرفته از : سايت پاسداران
نظرات شما عزیزان: